ازحرمت معصومه تا حریم رضا

به نام خدا

فاطمه ی پدر ، معصومه ی رضا

سلام بانوی من

نمی گویم می شناسمتان ، اما دلم دلتنگی حرمتان را خوب می شناسد . بانوی من دلم می خواهد در این روزها بیشتر بدانم ، بیشتر بفهمم ......

بانوی من دردانه پدر بودی و به راستی فاطمه پدر بودی ، فاطمه ای از نسل فاطمه ، فاطمه ای ادامه دهنده راه فاطمه ، فاطمه ای که پدر بزگوارتان مانند جدش رسول الله می گفت: پدر به فدایش ، در برابر جمع گفت ، تا همه بدانند ، فاطمه او نیز مانند مادرش فاطمه زهرا ، ادامه دهنده راه رسول الله و یاری دهنده دین خدا خواهد شد .

معصومه رضا بودی ، از 10 سالگی بعد از پدر در سایه امن ولایت برادر. می گویند لقب معصومه را برادرت ، امام معصومت ، برای شما انتخاب کرده است . امام رئوف خواهران دیگری هم داشت ، اما شما برای برادر زینب گونه بودی ، چنانچه امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمى زارانى» کسى که فاطمه معصومه را در قم زیارت کند، مثل آن است که مرا زیارت کرده باشد.

و چه توصیفی برای شما بیاورم بهتر از این توصیف برادرتان .........

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ رَسوُل الله ؛ سلام بر تو اى دختر رسول خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ؛ سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ اَمیر ِالْمُؤْمِنینَ ؛ سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْنِ ؛ سلام بر تو اى دختر امام حسن و امام حسین

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ ؛ سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله ؛ سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ؛ سلام بر تو اى عمه ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر ؛ سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر

بانوی من ، از تو یاری می خواهم ، بیاموزم نقش ام را خواهری را دختر بودن را و برای خانواده ام شامل این باشم

فرقان آیه 74 : آنان کسانی اند که می گویند پروردگارا ! از همسر و فرزندان ما ، مایه چشم روشنی برای ما قرار بده.

ولایت مداری معصومه میراث مادرش فاطمه زهرا (س)

بانوی من ، ولایت مداری را از مادرت فاطمه زهرا به ارث بردی که حتی در دوران خفقان و ترس ساکت نماندی ، در زمانی که نقل حدیث ممنوع بود ، امانت دار پدر بودی و احادیث بزرگی را به دست شیعیان می رساندی ، از حدیثی از معراج پیامبر تا حدیثی از حالات تولد امام حسین (ع) و برای نشان دادن حقانیت شیعه و پشتیبانی از ولایت سنگ تمام گذاشتی ، شجاعتی که نظیر آن را زمانه فقط از مادرت فاطمه زهرا و حضرت زینب کبری دیده بود، و زمانی که اذن برادر رسید که به او بپیوندی ، مانند زینب (س) برای همراهی برادر سر از پا نشناختی و منشاء حرکتی بزرگ شدی ، حرکتی که شیعیان ایران هنوز در این راه سخت و پر فراز و نشیب از آن نیرو می گیرند .

به حق قیامی فاطمی کردی..........

فاطمه وار در اوج عفت و حیا

بانوی من ، معصوم نبودی ، اما تو را معصومه خواندند از آن جهت که عفت و حیای فاطمی ات تو را دور از گناه و نافرمانی معبودت نگاه می داشت . بانوی من ، مولایمان علی (ع) ، وعده ای به ما داده است حکمت 474 نهج البلاغه

پاداش شهید مجاهد در راه خدا بزرگ تر از پاداش عفیف پاکدامنی نیست که قدرت گناه دارد و آلوده نمی گردد ! همانا عفیف پاکدامن فرشته ای از فرشته هاست .

برایم دعا کن دلم شهادت می خواهد ...............

عالمه ای که حرمش مأمن عالمان عاشق ولایت است

بانوی من ، از علم ات ، بسیار سخن به میان آمده ، اما نمی دانم چطور باید شاکر این نعمت باشیم که برکت وجود شما در خاک ایران ، شهر قم ، خواستگاه عالمان عاشق ولایت شد. جایی که سید روح الله خمینی ، از فرزندان مادرتان فاطمه زهرا ، رهبری قیامی را آغاز کرد که امروز نه تنها تمام جهان اسلام را به جوشش و خروش از جنس اسلام ناب محمدی در آورده ، بلکه می رود تا دنیای زر و زور را برای سردمدارانش به جهنمی تبدیل کند .

بانوی من برای ما دعا کن ، برایمان دعا کن شکر گذار این نعمت باشیم . بانوی من رهبرم سید علی را توفیق ده که در این راه بزرگ ثابت قدم بماند و ما نیز بتوانیم پشت سرش پرچم داران لایقی برای اسلام ناب محمدی باشیم .

برادری که ولایت مداری اش را همچون عباس در کربلای زمان ثابت کرد

می خواهم از حکایت برادری بگویم .شاید همه بدانیم ، حرم شاهچراغ ، حضرت احمد بن موسی ، برادر امام رضا (ع) در شیراز است ، اما شاید کمتر شنیده باشیم ، مقام و بزگواری ایشان به حدی بود که بعد از شهادت امام موسی کاظم ، بسیاری از مردم به در خانه آن حضرت رفته و با ایشان بیعت کردند و ایشان همراه جماعت به مسجد رفت و در آنجا اعلام کرد که ای مردم بدانید که همان طور که شما با من بیعت کردید ، من در بیعت برادرم علی بن موسی هستم و رسم امانت داری را در بالاترین سطح به جا آورد و حضرت علی بن موسی^{(علیهما السلام)} درباره برادرش(احمد) دعا فرمود:(( هم چنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.))

ایشان عباس گونه در کنار ولی خدا ماندند و زمانی که مأمون امام حق را به اجبار ، به طوس برد ، احمد ، وظیفه کربلایی خود را فراموش نکرد ، به سوی برادر حرکت کرد . در بین راه از شهادت برادرش علی بن موسی الرضا ، آگاه شد و تقدیر شیراز را کربلای احمد قرار داده بود ، باز هم خیمه حسینی به پا کرد ، بیعت را از همه برداشت تا بتوانند بروند ، اما آنان که عاشورایی فکر می کنند ، شهادت در راه ولایت را انتخاب می کنند . این بار کسی خیمه را ترک نکرد .

این بار هم جز حیله و نیرنگ ، چاره ای برای دشمن نمانده بود ، این بار هم مانند کربلا کسی توان مبارزه مردانه را با احمد نداشت همان گونه که کسی جرات جنگ رو در رو با عباس را نداشت...

این بار هم نامردی این نامردمان ، خون حامی ولایت ، برادر ولی خدا را ریخت.

پیکر مطهر ایشان بعد از 400 سال از نور شناخته شد ، شاهچراغ لقب گرفت .....

قسم به معصومه ات ، قسم به جواد.....

مولای من ، امام رئوفم ، در آخر کلام حرفی برای گفتن ندارم . درد و دل دارم .......

مولای من به معصومه ات قسم ، به جوادت قسم ، دلم برای حرمت تنگ است هر چند می دانم حریم ، حرمتان به وسعت دل شعیان واقعی شماست . اما چه کنم که باید نزدیک باشم تا کمی ، فقط کمی این دل بیمار بشکند ...........

آقا جان ، هر سال دلم می خواست به گنبد شما خیره شوم ، از این نگاه سیر نمی شدم ...

هوای کربلا کرده بودم ، از شما خواستم ، امسال که قسمتم شد ، امسال که سامرا را دیدم ، دیگر نگاهم که به گنبد زیبای حرمتان می افتد ، دلم طاقت نمی آورد ، آخر بغض غربت سامرا راه گلویم را می بست. نمی دانم آنان که غربت بقیع را دیده اند چه حالی دارند اما مولا جان دعایمان کن دیگر هیچ شیعه ای غربت بقیع را نبیند ، غربت سامرا ، غربت نجف ، غربت کاظمین ، غربت کربلا .............

مولای من ، امسال دلم بیشتر از هر چیز شور می خواهد ، شوق می خواهد ، دلم می خواهد بفهمم ، درک کنم چه دوران بزرگی در راه است ، دلم می خواهد کمکم کنی این بار وظیفه ام را بفهمم ............

مولای من امسال دلم عیدی می خواهد............

توفیق اینکه در کربلای زمانم ، ندای هل من ناصر ، امام زمانم را بی لبیک نگذارم .........

روز میلاد در حرمت نیستم اما از همین جا رو به حرم یک دعا دارم